مریم جونمریم جون، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

مریم خانم

سال1392

  سلام امروز میخوام از 13روز تعطیلات مریمی بنویسم امسال عید زیاد به دخترکم خوش نگذشت چون به مسافرت نرفتیم امسال زن عموی مریم به کربلا رفت و دخترعمووپسرعموی مریم تنها میموندن و چون زن عموی مریم اون هارو به دست من سپرده بود من و خانواده تصمیم گرفتیم تا7ام عید خونه ی عمو بریم روزای خوبی بود مریم بامصطفی حسابی  باهم سرگرم بودن و بابای مریمم چون علاقه ی زیادی به برادر زاده هاش داشت و هم میخواست ما رو راضی نگه داره هر شب مارو به گردش میبرد البته عمه سحرومیلاد هم همه جا با ما بود ن 8ام فروردین به خونه اومدیم ولی با ماهی های مرده ی مریمو خواهرش روبه رو شدیم  و این...
13 فروردين 1392

سارینا کوچولو

فروردین سال1392عمه عطیه با خانواده اش به خونه ی ما اومدن و نوه ی گلش که ساریناخانم باشن رو هم باخودشون اورده بودن خیلی ناز شده بود همش بغل مریم بود.مریم جونم خیلی سارینارو دوست دارم چون یه وروجک خندون مثل خودشه   ...
13 فروردين 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مریم خانم می باشد